رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت.
مامانم تو گوشم گفت خوبه والا نه شرمی.. نه حیایی.. نه.. همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد!
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود!!!
پشت یه پیکانه نوشته بود الهی دورت بگردم ولی با کدوم بنزین
صد بار گفتممممممم پووول ندارممممممم
دنیای وارونه
یکی از فانتزیام اینه که یه فرش پونصد شونه بگیرم
هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش!!
نخند خو فانتزیه!!!!
کسیکه بجای مرسی مینویسه میسی رومیشه تحمل کرد، کسیکه بجای چرا میگه چللا روهم میشه، ولی باورکنید کسیکه بجایmer۳۰مینویسهmer۲۵+۵رو فقط باید خفه کرد (((((:
یه مگسه تو خونه مون هست انقد نکشتیمش پیر شده... دیگه نمی تونه پرواز کنه راه میره برا خودش
یک بار دیدم توی کیسه زباله جلو یکی از همسایه ها پوست آناناسه
منم برداشتم
گذاشتم جلو خونه خودمون هرکی دید فکر کنه ما خوردیم...
اینروزا که خیلی دلم گرفته ؛ میرم سمت پیانو
.
.
میبینم ندارم ؛ برمیگردم :|
تعداد صفحات : 6
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
نظر شما راجع به این وبلاگ چیست؟
پنل نویسندگی
برای گرفتن پنل نویسندگی به ادمین درخواست دهید.
آمار سایت